کم آویز

خاطرات کوهستان

کم آویز

خاطرات کوهستان

صعود به کوه گنو، قله سرپهن

1- ساعت 14 روز پنج شنبه 5/10/87 به اتفاق یک تیم 11 نفره از همنوردان اداره به قصد قله سرپهن(2157 متر) عازم کوه گنو شدیم و کوهپیمایی رو از ساعت 15:30 آغاز و ساعت 17 کمپ پرکوه بودیم. 

2- طبق برنامه قبلی شام رو همونجا خوردیم و شب رو خوابیدم در حالیکه ساعت 8 شب یک تیم 12 نفره از دوستانمون در دانشگاه آزاد به ما ملحق شدیم و قرار گذاشتیم صعود روز بعدمون به اتفاق باشه. 

3- ساعت رو تنظیم کرده بودیم که ساعت 4 صبح از خواب بیدارمون کنه ولی نمیدونم چی شد که هرچی ساعت زنگ زده بود ما از خواب بیدار نشده بودیم و ساعت 5 با سروصدای یکی از دوستان از خواب بیدار شدیم. 

4- ساعت 5:30 به اتفاق یک تیم 20 نفره حرکت رو به سمت قله شروع کردیم و ساعت 9:30 قله بودیم. البته روی یال اصلی بک توقف 40 دقیقه ای برای صرف صبحانه داشتیم. 

نکته مهم : همیشه آب و مواد غذایی شخصی به همراه خود داشته باشید و با اعتبار آذوقه دیگران جایی نرید ........... 

5- بعد از 20 دقیقه استراحت فرود کردیم و پس از طی 2:30 کمپ پرکوه نهار خوردیم و پس از آبگیری از چشمه به سمت جاده حرکت کردیم و ساعت 15:30 لب جاده بودیم و 15 دقیقه بعد ماشین اومد دنبالمون.  

نکته آخر : با اینکه اکثر بجه ها رو بار اولی بود که به کوه میاوردیم ولی صعود خوبی بود و رویهمرفته برنامه راضی کننده بود.

نظرات 6 + ارسال نظر
دمدمی شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:12 ق.ظ http://daam.blogsky.com

پست قبلی تان موی تنمان را سیخ فرمودزج!

مشولی شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:15 ق.ظ http://www.avayetaryana.persianblog.ir

سلام ممنون از بازدیدتون . بله از سمت آبشار صعود کردیم .
به تازگی گنو بودیم و از اینکه دیر با شما آشنا شدم و سعادت دیدارتون نصیبم نشده متاسفم . به امید دیدار دوست من .
تا دماوند...

[ بدون نام ] شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ب.ظ http://harjmarj.blogsky.com

خدا رو شکر که خوب بوده :)
چی شد آب و غذا ندادند بهتون یا روتون نمی شد بگید من گشنمه :)))))))))

سرور شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:25 ب.ظ http://ssoorroor.blogsky.com

من هم گاه گاهی کوه میرم...واقعا لذت بخشه...

خوب روابط عمومیت خوبه..من هم زودی دختر خاله می شم!!

راستی ..من سکوت نکرده بودم ...اگه دوست داشتی در مورد پست دل تنگ نظر بده!!

مریم شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:36 ب.ظ http://maryamjon.blogsky.com

سلام

یادم رفت بیام برات پست بزارم بگم به نصیحتت عمل کردم و ماشینم رو خودم شستم اما جهت مزید استحضار اونقدر خسته شدم که نگو

اولا همه همسایه ها خیلی خیلی با تعجب به من نگاه کردن بماند!

دوما از ساعت یک درگیر شدم تا شش بعد از ظهر باز هم بماند

سوما با اینکه مهمون های محترمی داشتیم من بلافاصله روی تختم خوابم برد و

تا خود صبح هیچی نفهمیدم

بعدش هم

کی می گه ازدواج راحت ترین کار دنیاست !‌اصلا اینطوری نیست یکی از سخت ترین کارهای دنیاست که مجبوری انجامش بدی چون

۱- تا وقتی زیر یه سقف نرفتی نمی فهمی طرف نیمه گم شده تو بوده یا خودش هم گم شده بوده تو پیداش کردی
۲-تا وقتی زیر یه سقف نرفتی نمی دونی خودت هم نیمه گم شده اون بودی یا فقط نقش بازی کردی
۳- تازه باز هم تا وقتی زیر یه سقف نرفتی نمی فهمی طرف چند مرده حلاجه شاید کلا توی کار اعدام بوده بهت دروغ گفته


دیدی سخت ترین کار دنیاست !‌ پس نتیجه اخلاقی
۱- تا زیر یه سقف نری به نتیجه نمی رسی
۲- زیر سقف رفتی به نتیجه می رسی اما خیلی دیره
۳- شانس اینجا خودش خیلی مهمه
۴- خدا شاید بخواد حالت رو بگیره یا امتحانت کنه ناگهان شاهزاده اسب سوار بشه رام کننده اسب های وحشی

باور کن جدی می گم

راستی کوه می ری جای ما رو هم خالی کن من که حالشو ندارم این همه انرژی حروووم کنم بیام بالا که چی ؟ تازه بفهمم هنوز هم می تونستم بالاتر برم اما ....

نسیم شنبه 7 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:57 ب.ظ http://matrokeh.blogsky.com

کوه تجلی قدرت واقعیه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد